English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (444 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
card U ورق بازی کردن
cards U ورق بازی کردن
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
pack U بسته کردن یکدست ورق بازی
packs U بسته کردن یکدست ورق بازی
left-handed U با دست چپ بازی کردن
play U تفریح بازی کردن
play U رل بازی کردن
play U بازی کردن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U تفریح بازی کردن
played U رل بازی کردن
played U بازی کردن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U تفریح بازی کردن
playing U رل بازی کردن
playing U بازی کردن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U تفریح بازی کردن
plays U رل بازی کردن
plays U بازی کردن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
move U بازی کردن
moved U بازی کردن
moves U بازی کردن
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
gallant U زن بازی کردن
disport U بازی کردن تفریح کردن
disported U بازی کردن تفریح کردن
disporting U بازی کردن تفریح کردن
disports U بازی کردن تفریح کردن
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
bump U بازی کردن
sport U نمایش تفریحی بازی کردن
sported U نمایش تفریحی بازی کردن
sports U نمایش تفریحی بازی کردن
game U سرگرمی دوربازی بازی کردن
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kite U سفته بازی کردن
kites U سفته بازی کردن
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
bowl U باتوپ بازی کردن
bowls U باتوپ بازی کردن
spoof U حقه بازی کردن
spoofs U حقه بازی کردن
toy U بازی کردن
toys U بازی کردن
favouritism U پارتی بازی کردن
equivocate U زبان بازی کردن
equivocated U زبان بازی کردن
equivocates U زبان بازی کردن
equivocating U زبان بازی کردن
prevaricate U زبان بازی کردن
prevaricated U زبان بازی کردن
prevaricates U زبان بازی کردن
prevaricating U زبان بازی کردن
teeter U الله کلنگ بازی کردن
teetered U الله کلنگ بازی کردن
teetering U الله کلنگ بازی کردن
teeters U الله کلنگ بازی کردن
miscast U بد بازی کردن
piddle U باخوراک بازی کردن
piddled U باخوراک بازی کردن
piddles U باخوراک بازی کردن
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
perform U بازی کردن نمایش دادن
performed U بازی کردن نمایش دادن
performs U بازی کردن نمایش دادن
quibble U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbling U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
rink U یخ بازی کردن
rinks U یخ بازی کردن
wench U فاحشه دختر بازی کردن
wenches U فاحشه دختر بازی کردن
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
speculate U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
gamble U سفته بازی کردن
gambled U سفته بازی کردن
gambles U سفته بازی کردن
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
mountebank U حقه بازی کردن
Other Matches
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
to play fair U مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
twiddle U بازی کردن
play-acted U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
play-act U بازی کردن
playact U رل بازی کردن
actuble U بازی کردن
headwork U با سر بازی کردن
twiddling U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
play-acts U بازی کردن
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
play-acting U بازی کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
fornicating U : فاحشه بازی کردن
to look oneself again U پشم بازی کردن
showboat U نمایشی بازی کردن
play out U تا اخر بازی کردن
fornicates U : فاحشه بازی کردن
mountebanks U حقه بازی کردن
thimblerig U شعبده بازی کردن
shinny U شینی بازی کردن
misplay U ناشیانه بازی کردن
play fair U مردانه بازی کردن
shinney U شینی بازی کردن
To play cards . U ورق بازی کردن
criminal court U عشق بازی کردن
to skip rope U بند بازی کردن
drab U جنده بازی کردن
playact U در تاتر بازی کردن
to play marbles U مهره بازی کردن
spar U مشت بازی کردن
to play soccer U فوتبال بازی کردن
fornicate U : فاحشه بازی کردن
court U عشق بازی کردن
to play football U فوتبال بازی کردن
sparred U مشت بازی کردن
to play ball U توپ بازی کردن
fornicated U : فاحشه بازی کردن
to play at chess U شطرنج بازی کردن
drabbest U جنده بازی کردن
fences U شمشیر بازی کردن
to play for love U سر هیچ بازی کردن
fence U شمشیر بازی کردن
drabber U جنده بازی کردن
spars U مشت بازی کردن
palter U زبان بازی کردن
war game U بازی جنگ کردن
skis U اسکی بازی کردن
yo-yo U یویو بازی کردن
to fly a kite U سفته بازی کردن
skated U اسکیت بازی کردن
to bill and coo U بوسه بازی کردن
skates U اسکیت بازی کردن
to make love U عشق بازی کردن
taw U تیله بازی کردن
start up <idiom> U بازی را شروع کردن
flimflam U حقه بازی کردن
skied U اسکی بازی کردن
ski U اسکی بازی کردن
trick U حقه بازی کردن
tricked U حقه بازی کردن
yo-yos U یویو بازی کردن
skate U اسکیت بازی کردن
tricking U حقه بازی کردن
to pay at addor even U بازی طاق یا جفت کردن
warm up U دست گرمی بازی کردن
carpetbag U سیاست بازی ودغلکاری کردن
To play (trifle) with someones feeling. U با احساسات کسی بازی کردن
to play at d. U تخته نرد بازی کردن
romps U با جیغ وداد بازی کردن
romping U با جیغ وداد بازی کردن
sewsaw U الله کلنگ بازی کردن
romped U با جیغ وداد بازی کردن
to play for love U تفریحی یا عشقی بازی کردن
acted U بازی کردن نمایش دادن
act U بازی کردن نمایش دادن
to spar at each other U باهم مشت بازی کردن
To play ones part . U نقش خودرا بازی کردن
see-sawed U الا کلنگ بازی کردن
see-saws U الا کلنگ بازی کردن
To spend recklessly ( prodigally ) . U گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
to play computer games U بازی های کامپیوتری کردن
see-saw U الا کلنگ بازی کردن
to play square U راست وحسینی بازی کردن
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
play cat and mouse with someone <idiom> U موش و گربه بازی کردن
to toy with one's food U با غذای خود بازی کردن
see-sawing U الا کلنگ بازی کردن
to play up U درست و حسابی بازی کردن
romp U با جیغ وداد بازی کردن
fowling U روبه بازی یادوروئی کردن
footle U لودگی یا بازی کردن پایگکوبی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
box U بوکس بازی کردن سیلی زدن
handles U اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
skated U سرسره بازی کردن کفش چرخدار
handle U اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
To cheat at cards. U درقمار ( ورق بازی ) تقلب کردن
skate U سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skates U سرسره بازی کردن کفش چرخدار
to stonewall U در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
personate U در لباس عوضی رل نمایش را بازی کردن
to defend aggressively U در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
pick at U بازی کردن باغذا از روی بی اشتهایی
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
rack up U بازی کردن- حساب کردن
to kindle U با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
twiddle U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddling U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
strike out U تمام کردن بازی با سه استرایک پی در پی در بخش دهم
to play with fire U با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
twiddled U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
He played the part of Rostam . U نقش رستم را بازی کردن ( د رتئاتر وسینما)
twiddles U باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
warm up U قبل از بازی حرکت کردن وخود را گرم نمودن
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
To play for love . U عشقی بازی کردن ( بدون شرط بندی پولی )
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
to be spoons on U در پیش روی مردم یااحمقانه عشق بازی کردن ولاس زدن
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
jack pot U دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com